کاش دولتی پیدا شود که از بدنامی نهراسد
شرایط اقتصادی کشور مانند راهرفتن روی لایه یخ است؛ افتوخیز بازار ارز در فروردینماه بهخوبی نمایانگر این وضعیت بود. دلار ناگهان به سوی 6 هزارتومان خیز برداشت اما دولت با بگیروببند و بستن راه گردش ارز در بازار آزاد تلاش میکند این اژدها را لگام بزند و آتش آن را فروکش کند. اژدها اما حالا زیرزمین خزیده است و آتشاش را زیر خاک تیز میکند. دولت رقم ارز را 4200 تومان اعلام میکند اما دلارهای افشاری و سبزه و سلیمانیه برای خودشان برووبیایی در زیرزمینهای شهر به راهانداختهاند و در دو نرخ نقدی و فردایی تا بیش از 5500 تومان دادوستد میشوند.
افراد در برابر پیشامد، مشکل و مساله چند رویکرد میتوانند داشته باشند؛ برخی آن را انکار میکنند و صورت مساله را چاک میکنند، برخی آن را فرافکنی میکنند و ریشه و علت مشکل را به دوش دیگری میاندازند و برخی نهتنها مشکل و مساله را میپذیرند بلکه با توجه به اینکه مشکل در خودشان یا بیرون از خودشان سرچشمه دارد راه برونرفت از مشکل و حل مسأله را در خود جستوجو میکنند و تلاش میکنند راهکارهایی بیابند که اگر به سود نمیرسد دستکم جلو زیان را میگیرد.
نادیده گرفتن مساله تورم، مدیریت رکودی تورم به گمان برخی کارشناسان یکی از علتهای سرکشی اژدهای ارز است؛ برخی از اصطلاح نگهداشتن فنر بهره میبرند و میگویند دولت برای اینکه ثباتی در کشور پدیدآورد و آن ثبات را نگهداری کند دستش را روی فنر ارز نگهداشته بود اما ناگهان فنر از زیر انگشت دولت رها شد و تا دولت به خود بجنبد، جهید[بگذریم که برخی مردم در نگاهی سطحی جهش قیمت ارز را سیاست خود دولت میپندارند که بتواند قیمت رسمی ارز را به 4200 تومان برساند و درآمد خود را از ناحیه ارز بالا ببرد].
اقتصاد ایران روی یک لایه یخ راه میرود؛ لایه یخی که مانند شیشه زلال است و زیر آن دیده میشود اما واقعیت این است که معمولا دولتهای دستاندرکار در ایران یا لایه یخ را باور ندارند یا اگر آن را باور دارند بهتر میبینند که بهجای دیدن لایه زیرین آن و تو جه به کنشهایی که زیر لایه یخ میافتد، سر خود را بالا بگیرند و جلو را نگاه کنند و شتابزده پیش بروند تا از روی این لایه بگذرند و به روی خودشان هم نیاورند که ترسان و لرزان گذشتهاند. غافل از این که این لایه یخ جایی نازکتر و کمتوانتر میشود و میشکند و همه را در خود غرق میکند.
دولتها هنگامی میتوانند از این لایه یخ بگذرند که به جای انکار آن یا دزدیدن نگاه خود از لایه زیرین یخ، به آن توجه کنند و هم آنچه را در زیر این لایه میگذرد را بشناسند و پایش کنند و هم بدون فرافکنی و وابسته دانستن مشکل به ریشههای داخلی و خارجی، مسؤولیت خود را بپذیرند و راههای درست رویارویی با مشکل را در درون خود پیدا کنند. اگر دیگری مشکلی برای انسان درست میکند این منطقی نیست که بگوییم من این مشکل را درست نکردهام که خودم هم بخواهم رفعش کنم؛ هر کس مشکل ساخته خودش بیاید رفعش کند. کارشناسان اقتصاد و برخی دستاندرکاران و کنشگران اقتصادی که به لایه زیرین یخ نگاه داشتند و آن را پایش میکردند پیشتر درباره این مشکل هشدار داده بودند و پیشبینی میشد این اژدهای یخزده جایی بیدار شود و جهانی را بسوزاند.
دولت که بهتر از همه میدانست راه نقلوانتقالی بانکی ما با جهان بیرون بسیار باریک و شکننده است و دریافته بود کارشکنیها جلو رسیدن میوههای برجام را میگیرد زودتر از این باید به استفاده هدایتشده ارز و تکنرخی کردن آن میپرداخت. امروز دولت همین رفتار را در حوزه بهداشت و سلامت نیز پیش گرفته است و هنگامی که کار به بحران تجهیزات و دارو در بیمارستانها بینجامد تازه یادش میآید باید کارهای دیگری میکرد.
اقتصاد ما روی لایهای از یخ راه میرود که زیر آن اژدهایی هفتسر خوابیده است که هر آن ممکن است بیدار شود و لایه یخ را بشکند و همان بر سر ما بیاورد که بر سر کشورهایی چون ونزوئلا آورد. این بستگی به دولت دارد که بخواهد سه سال آینده را بیدردسر بهگونهای بگذراند که تر دامن نشود یا این که برای یکبار هم شده دولتمردان، ترس از تردامنی را کنار بگذارند و اندیشیدهشده اقتصاد را زیر تیغ جراحی ببرند؛ دولتها هر چند هم ریختوپاش کنند و بخواهند وانمود کنند کمبودی نیست و دل مردم را بهدست بیاورند کمتر پیش میآید دولتی در ایران خوشنام شود؛ کاش دولتی پیدا شود که از بدنامی نهراسد.
نویسنده: حمید اسلامیراد
ماهنامه صنعت درمان شماره 83 سرمقاله
بازگشت به ليست اخبار